واژه پیشرفت علم» اولین بار در قرن 19 توسط ویلیام وول (William Whewell) مطرح شده است. سؤال اصلی این مقاله این است که دیدگاه پوزیتیویستی، دیدگاه تقرب به واقعیت» و دیدگاه توماس کوهن دربارۀ پیشرفت علم» چیست؟ و چه نقدهایی بر این دیدگاهها وارد است؟ و از سوی دیگر اسلام چه نظری دربارۀ پیشرفت علم دارد؟ پوزیتیویستهای منطقی برای علم، خصلتی انباشتی قائل بودند سرانجام پیشرفت علم را به اتحاد علوم و تقلیل آن به فیزیک ختم کردند. پوپر اما منطق استقرایی پوزیتیوستها را برنمیتابد و طبق منطق قیاسی، روش حدس و ابطال را معرفی میکند. بدین صورت که فرضیات علمی مطرح و نقد میشوند؛ رشد و پیشرفت علم هم در مسیر نیل به واقعیت رخ میدهد. کوهن معتقد است که نظریات قبل و بعد از انقلاب علمی، نظریههای کاملاً متفاوتیاند که بهطور بنیادی با نظریه متقدم خود تفاوت دارند. این تفاوت آنچنان زیاد است که نمیتوان دو پارادایم را با یکدیگر قیاس کرد؛ بنابراین تکیهکردن بر پیشرفت بیمورد است. البته کوهن بعدها این رویکرد خود را اصلاح کرد.
از منظر معرفتشناسانه، اسلام حقیقتگرا است و تن به نسبیگرایی یا واقعنمایی نمیدهد. در نگاه اسلامی حرکت مبتنی بر شناخت و تکاملی است؛ لذا با رویکردهای پوپری و کوهنی متفاوت است. اسلام از وجود حقیقت عدول نمیکند اما از سوی دیگر منابع معرفت قایل دسترس مانند حواس را نیز برای تحصیل حقیقت کافی نمیداند.
درباره این سایت